پرنده لب تنگ ماهی نشسته بود،
هر شب موقع خواب که می شود،دست به کار می شوم بالش ها را کنار هم می گذارم پتو را هم می کشم رویشان بعد ،خیالم که از بودن تو راحت می شود چشم هام را می بندم...
شیــــرین بهانه بود !
شبیه مه شده بودی
این روزها
کسی به در کوبید در را باز کرد آشفته مو
درختام، از من کتابخانه نسازید، تابوتم کنید برای معشوقهام...
صدای پای تو که میروی... صدای پای مرگ که می آید... دیگر چیزی را نمیشنوم!!!!
زیبائی تو حرف ندارد
برگ پاییزی راهی ندارد جز سقوط... وقتی که میداند درخت عشق برگ تازه ای را در دل دارد...
خیلی وقت است فراموش کرده ام... کدامیک را سخت تر میکشم...؟ رنج! انتظار! یا نفس را...
نه به پدرم رفته ام... و نه به مادرم... من چندیست که بر باد رفته ام...
دمش گرم... باران را میگویم... به شانه ام زد و گفت:خسته شدی... امروز را تو استراحت کن من به جایت میبارم...
نقش یک درخت خشک را در زندگی بازی میکنم ،
فقط پلی بودم برای عبورت فکر تخریب من نباش به آخر که رسیدی دست تکان دهی فرو میریزم
گاهی باید فاتحه ی خاطره ای را خواند وگرنه همان خاطره فاتحه تو را میخواند!!!
خواستم دل بکنم!نمیگویم نشد...اتفاقا شد!! من کنده شده ام و این روزها بدون دل پرسه میزند تنم!!!
میگویند شکستنی رفع بلا است ای دل!!تحمل کن شاید حکمتی دارد...
چه فرقی دارد
وقتی دیر رسیدم و با دیگری دیدمت فهمیدم که هرگز نرسیدن بهتر از دیر رسیدن است!!!
سهم من خانه ای اجاره ای در قلب توست و هر روز ترس از ریختن . . . وسایلم در کوچه ها!!!
شیطان مدتهاست میخواهد سجده کند طفلک . . آدم نمی بیند دیگر!!!
دیگر توان مقابله ندارم تو روحم را فرسایش میدهی سیگار... جانم را!!! میخواهم بعد از تو تمام شوم....
عــــاشــــق تـــر از هـــــمـــه ی مـــــــا
چـــقدر احـــمقانه ست ؛
مردی گفت...
این روزها مانند سیگاری شده ام که همه جا حرف از ترک کردنش است
.دوباره سیب بچین حوا... من خسته ام بگذار... بگذار از اینجا هم بیرونمان کنند!!!
حوا که باشی بعضی ها هوا برشان میدارند که آدمند!!!
همبازی هایمان را تا وقتی دوست داریم که خوب میبازند!!!
احساس میکنم بد بازی را باختم... حواست هست؟ من یارت بودم نه حریفت!!! |
About![]()
سلام. به کلبه ی عاشقانه ی من خوش اومدید! امیدوارم لحظات خوبی رو اینجا سپری کنین! نظر یادتون نره!
Home
|