باشه من به تو نمیام اما دمت گرم تو به خودت بیا!!!
بار ها میتونستم مچت رو بگیرم... اما دستت رو محکم تر گرفتم!!!!!!
عجیب شباهتی داشتی با دریا: دریا نیز غرقش که میشوی پس ات میزند!!!
همه چیز زیادش دل را میزند... قبول داری؟؟؟ زیاد دوستت داشتم!!!
این روزها میگذرد... اما من از این روزها نمیگذرم!!!!
جای قول و قرارهایمان امن است زیر پاهای تو!!!!!
بغض هایم را به آسمان سپردم... خدا به خیرکند باران امشب را!!!
میدانی چه سخت است حالا که... من مانده ام و آدمهایی که عطر تو رامیزنند!!!
آخر قصه ما را از همان اول لو دادند!!! آنجا که گفتند یکی بود...یکی نبود!!!
سرگذشت ما هم این بود... ما به دنیا آمدیم ولی دنیا به ما نیامد!!!!
به خیال خودت زیرآبی زدی و رفتی... اما حواست نبود دقیقا منتظر همین حرکتت بودم!! کیش مات!!!
خوشبختی هایم را با عجله در سرنوشتم نوشته بودند... بدخط بود... روزگار نتوانست انها را بخواند!!!
بگذار آغوشم برای همیشه یخ بزند... نمیخواهم کسی شال گردن اضافی اش را دور گردن احساسم بیاندازد!!!!!!!!!!!!!!
روزی که عاشقت شدم نه چتر داشتی نه چمدون!!!از کجا باید میفهمیدیم مسافری؟
کمی آرام تر باران... او دیگر کنارم نیست!!!!
آدما رو زیاد تنها نذارید... تو تنهاییشون یه دنیایی برای خودشون میسازند... که شما دیگه توش نیستید!!!
میدانی..؟! به رویت نیاوردم..!
این روزها پر طرفدارترین بازی در بین آدمها... بازی با احساسات است!!!
دنبال بهانه نباش عزیزکم . .
خدا خیر بدهد کفشهای بلندی را که رفتنت را حتی دقیقه ای به تاخیر می اندازند...
تو بردی... همه هورا کشیدند.. حالا پایت را از روی خرده های دلم بردار... کافیست....
تنهایی با ارزشه!!!!!!!! چون خالی از انسانهای بی ارزشه!
دلم پر از زخم هایی است که قرار است وقتی بزرگ شدم فراموششان کنم!!!!!!!
حسرت چیزی نیس که من بخورم... حسرت اون چیزیه که به دلت میذارم
کوچ پرنده به من آموخت.... وقتی هوای رابطه سرد است..... باید رفت!!!!
به سلامتی قلبی که شکست!!!!!! اما لبه هاش تیز نشد...!
شاید تکراری باشم... اما شک نکن:تکرار نمیشم...
تو کجایی سهراب؟؟ آب را گل کردند... چشم ها را بستند و چه با دل کردند... وای سهراب کجایی آخر؟؟؟ زخم ها بر دل عاشق کردند... خون به چشمان شقایق کردند.. تو کجایی سهراب؟ که همین نزدیکی عشق را دار زدند... ای سهراب....! کجایی که ببینی حالا دل خوش مثقالی ست... دل خوش سیری چند... صبر کن سهراب.. گفته بودی قایقی خواهی ساخت... قایقت جا دارد؟
چه دنیای عجیبی است: همه میگویند حرف دلت را بزن... اما وقتی حرف دلم را زدم دل همه را زدم!!!!!!!!
میگویند دنیا بی وفاست: اما قدرش را بدانید... من دنیای بی وفا تری هم داشته ام!!!!!!
میسپارمت دست خدا... خدایی که هیچوقت تو را به من نسپرد...
کاش کسـی بیایـد حـــالم را بهـم بزند! مدتیـست خوشـی هایـم ته نشیـن شـده!!!
این روز ها تلخ میگذرد... دستم میلرزد از توصیفش همین بس که نفس کشیدنم در این مرگ تدریجی مثل خودکشی است با تیغ کند...
در همین حوالــی کســانی هستند که تا دیــروز میگفتند :
اجازه خدا؟ ميشه ورقمو بدم؟ ميدونم امتحان تمام نشده ولي خسته شدم!!!
کدام آدم و حوا؟!! ما حاصل یک جهش در ژن آفتاب پرستیم... این گونه که به سرعت رنگ عوض میکنیم!!!
شیشه نازک احساس مرا دست نزن چندشم میشود از لکه انگشت دروغ!!! آن که میگفت که احساس مرا میفهمد کو؟کجا رفت که احساس مرا خوب فروخت!! |
About
سلام. به کلبه ی عاشقانه ی من خوش اومدید! امیدوارم لحظات خوبی رو اینجا سپری کنین! نظر یادتون نره!
Home
|